`•.¸¸¸.• کـــــــــــــــــــــــافــــــــــــــــــــی و ب •.¸¸¸.•`
|
روزی شاگردی از راهب پیر هندو خواست که درسی به یاد ماندنی به وی دهد. راهب از شاگردش خواست یک مشت نمک راداخل یک لیوان آب بریزد و آن را بنوشد. شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد. استاد پرسید:"مزه اش چطور بود؟ " شاگرد جواب داد:"بدجوری شور و تنده,اصلا نمی شه خوردش " پیر هندو از شاگردش خواست یک مشت نمک بردارد و او را همراهی کند. شاگرد به راحتی تمام آب داخل لیوان را سر کشید. پذیرش انسان است که هر چه بزرگ تر و وسیع تر شود,می تواند بار آن همه رنج و اندوه را به راحتی تحمل کند. بنابراین: سعی کن که درزندگی یک دریا باشی نه یک لیوان آب. نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |